یک نویسنده ی باند رجوی ، مانند نظریه پردازان سلطنت طلب، با گفتن ” رژیم آخوندی ” ، یقه ی خود را ازهرگونه تحلیل موافق واقعیات خلاص میکند واین افراد دیگر نمیتوانند با عاریه گرفتن ازسخنان دیگران، صحبت ازطبقات و … کند. دیگر اینکه ای کاش شما از کشورهایی نام ببرید که رتق وفتق امور مردم ازطریق انتخابات عادلانه انجام میگید. بااین حال میدانم که منظورتان کشوهایی نظیر آمریکاست وازاین روازشما سئوال میکنم که آیا فردی غیر وابسته به طبقات 10درصدی اقلیت حاکم بر جامعه، امکان حضور درانتخابات را دارند؟ مثلا شخصی مانند برنی سندرز که یک سناتور دیر سالی است وشعارهای نسبتا ترقی خواهانه اش سیل عظیم جوانان تشنه ی عدالت را بسوی برنامه هایش کشاند، چگونه دردرجه ی اول توسط حزب خود ( دموکرات) از صحنه ی انتخابات دور ماند؟ درستتر آنست که مردم آمریکا این اجازه را دارند که بین دونماینده ی اقلیت حاکم، یکی را بعنوان رئیس جمهور انتخاب کنند وآنهم درحالی است که انتخابات آمریکا در روزهای سه شنبه که یک روز کاری است انجام میگیرد وتعداد زیادی ازکارگران قادر به شرکت دراین انتخابات نیستند ! اگر صحبت از دموکراسی بمعنای اعمال اراده ی اکثریت مردم است ، این دموکراسی به شرحی که رفت در کشور محبوب ودموکراتیک؟؟!! شما محلی ازاعراب ندارد!
این میوه ی فرضی رسیده، به دامن مریم قجر نخواهد افتاد!
حمید تبریزی ـ 02.12.2020
بازهم صحبت از سرنگونی رژیم است !
سرنگونی که ازنظر قلم بدستان رجوی که مطالب پراکنده ای ازاین یا آن کتاب جمع کرده وخود را نظریه پرداز انقلاب مبدانند ، جبرا ومنحصرا بنفع این باند فاقد پایگاه اجتماعی وحیثیت بین المللی است.
درمورد ضعف پایگاه مردمی اش باید گفت که تعداد خانواده هایی که فرزندانشان اسیر این گروه مافیایی بوده وحق دیدن چهره، شنیدن صدا وحتی دیدن دستخط آنها که درنامه هایشان به عزیزان خود باشد ، با قساوتی که منحصر به فرقه ی رجوی است نازآنها سلب شده وبنابراین جزء دشمنان رهبر یا رهبران مجاهدین استحاله یافته میباشند و درمقایسه با هواداران ” شورشی ” این گروه که آنها را بیشتر در شبکه های مجازی رجوی میبینیم و از اصالت ( وجود عینی ) شان اطلاعی دردست نیست ، از برتری عددی وکیفی زیاد برخوردارند.
چنین گروهی با این وزن اجتماعی فضاحت بار ، چگونه میتواند از سرنگونی که شب و روز ازآن سخن بگوید ، استفاده کند؟
افاضات واظهار لحیه ی یکی ازاین ” نظریه پردازان؟؟” رجوی را ببینیم :
” هر نظام سیاسی، بنا بر ماهیت و خواستگاه طبقاتی که به آن تعلق دارد، ثبات و تعادلش را بر سکوئی تکیه می دهد. نظام های دمکراتیک تکیه گاهشان مردم می باشند و قدرت هر نیروی سیاسی از طریق رأی گیری و شمارش آرای مردم برآورد می شود. نیرو و احزابی که به اکثریت آرا برسند، با اتکاء به آن و با احترام به حقوق اقلیت، حکومت می کنند. نظام های دیکتاتوری برای دوام عمدتاً بر روی عنصر سرکوب داخلی و تکیه به کشورهای خارجی حساب می کنند”.
شما هرگز خاستگاه طبقاتی جمهوری اسلامی را توضیح نداده اید وچرا؟
برای اینکه شناختن جامعه احتیاج به حضور دربین مردم وسواد سیاسی دارد که باند رجوی محروم ازاین پارامتر هاست.
تمامی اعضای این گروه از سر نا آگاهی و احساسات ناشی از شعر وشعار باین جریان فریبکار که ساده تر ازآب خوردن دروغ گفته ووعده های پوشالی پیچیده در زرورق وطن ، ملت ،خلق وآزادی میدهد واین فریب خوردگان مجبور به دود چراغ خوردن وزندگی توام با صبر وحوصله دربین مردم نیستند .
ازاین رو تحلیل اوضاع ونظریه پردازی نزدیک به حقیقت کار آنها نیست واساسا رهبر سازمان نه تنها چنین توقعی ازآنها ندارد، بلکه میخواهد که روبوت وار دربرابر نظریات متوهمانه وبوالهوسانه ی او سر تعظیم فرود آورند وبگذارند که تنها او بجای همه فکر کنند وتنها روش های اجرای فرامین تمام نشدنی اورا وظیفه ی خود بدانند.
یک نویسنده ی باند رجوی ، مانند نظریه پردازان سلطنت طلب، با گفتن ” رژیم آخوندی ” ، یقه ی خود را ازهرگونه تحلیل موافق واقعیات خلاص میکند واین افراد دیگر نمیتوانند با عاریه گرفتن ازسخنان دیگران، صحبت ازطبقات و … کند.
دیگر اینکه ای کاش شما از کشورهایی نام ببرید که رتق وفتق امور مردم ازطریق انتخابات عادلانه انجام میگید.
بااین حال میدانم که منظورتان کشوهایی نظیر آمریکاست وازاین روازشما سئوال میکنم که آیا فردی غیر وابسته به طبقات 10درصدی اقلیت حاکم بر جامعه، امکان حضور درانتخابات را دارند؟
مثلا شخصی مانند برنی سندرز که یک سناتور دیر سالی است وشعارهای نسبتا ترقی خواهانه اش سیل عظیم جوانان تشنه ی عدالت را بسوی برنامه هایش کشاند، چگونه دردرجه ی اول توسط حزب خود ( دموکرات) از صحنه ی انتخابات دور ماند؟
درستتر آنست که مردم آمریکا این اجازه را دارند که بین دونماینده ی اقلیت حاکم، یکی را بعنوان رئیس جمهور انتخاب کنند وآنهم درحالی است که انتخابات آمریکا در روزهای سه شنبه که یک روز کاری است انجام میگیرد وتعداد زیادی ازکارگران قادر به شرکت دراین انتخابات نیستند !
اگر صحبت از دموکراسی بمعنای اعمال اراده ی اکثریت مردم است ، این دموکراسی به شرحی که رفت در کشور محبوب ودموکراتیک؟؟!! شما محلی ازاعراب ندارد!
دوباره :
“در عصر حاضر نظام های دمکراتیک با «سرنگونی» دولت در انتخابات سعی در بهبود ادارهٔ کشور دارند و به همین دلیل دوام می یابند، اما در تقدیر نظام دیکتاتوری به جز از سرنگونی چیز دیگری متصور نیست “.
دراغلب این کشورها که عمدتا شامل کشورهای همسایه ی امریکا ( آمریکای لاتین) است ازاین تعییر نسبتا دموکراتیک دولت ها – که این دموکراسی موقت محصول فشارهای دائمی مردم بر حاکمیت است- اتفاق میافت.
اما زمانی که شعله ها با روی کار امدن یک رئیس جمهور مردم گرا فروخوابید ومردم به خانه های خود باز گشتند ، حاکمیت آنها که افسارشان بدست آمریکاست ، با اعمال ترفند های زیاد وتصعیف اقتدار این رئیس جمهور منتخب ، مقدمات عزل اورا فراهم کرده و بجایش یک دیکتاتور حافظ منافع الیگارشی حاکم ودوست آمریکا را برمسند قدرت نشانده و توسط او دمار ازروزگار مردم درمیآورند!
این جوجه تئوریسین رجوی، در رابطه با جمهوری اسلامی ایران چنین نوشته است :
“… ناسازگاری ذاتی اش با کشورهای خارجی را استقلال جا می زند، در حالیکه خود مجبور است برای به وجود آوردن به زعم خودش «عمق استراتژیک» در امور کشورهای دیگر دخالت کرده و به این وسیله بحران تولید می کند “.
اصلا این ناسازگاری ازچه بابت است؟
جز اینکه از ما میخواهند که دست های خود را به علامت تسلیم بالا ببریم؟
ما چه مرز مشترکی با زورگویان جهان داریم که بخواهیم وبتوانیم آزارشان دهیم؟
آیا انها نیستند که از هزاران کیلومتر دورتر حرکت کرده وبه مرزهای ما رسیده اند وناسازگاری نشان میدهند ورجوی ها گناه وجنایت های انها را بحساب حکومت ایران مینویسد؟
ضمنا حضور ما در سوریه بخاطر توقف اسرائیل وعدم حرکت به مرزهای ماست وکاری است درجهت جلوگیری از ایجاد بحران های بیشتری که البته مورد خوشآیند شما واربابانتان نیست.
همچنین :
” اینگونه نظام ها سرانجام، پس از پایان دورهٔ عوام فریبی و محوشدن توهم تکیه گاه خارجی در بن بست لاعلاج مرگبار گیر کرده و به این ترتیب راه برای شورش و انقلاب مردمی باز می شود. رژیم تمامیت خواه مذهبی هرگز سرخود قدرت را رها نخواهد ساخت، اما به همت مردم و سازمان رهبری کننده، چیزی به جز از سرنگونی محتوم در تقدیر ندارد”.
شورش چرا؟
اگر مردم به بن بست کامل رسیده باشند، با اعتراضات مدنی میتوانند بسیاری از مشکلات خود را حل کنند.
این اعتراضات مدنی باید که رهبری کاریزماتیک داشته و ازوجود تشکل های مردمی قدرتمند برخوردار باشدد که فعلا چنین مسئله ای دربین نیست وشما نه قدرتمندید ونه ازجنس مردم ایران که خواسته های بحقی دارند .
بنابراین بهتر است فعلا به اعضای خود برسید که بعد از 40 سال ، دوران کمی از زندگی خود را هم انسان وار زندگی کنند .
حمید تبریزی